سگ نماد عشق

بیشتر صبحها بعد از دستشویی رفتن غذای پرنده ها را میدهم. عادتم شده سالها. دوشنبه به تخت بر نمیگردم و اول صبح یک پیاز داغ درست میکنم و گوشتها را توش سرخ میکنم با زردچوبه  و سبزی را هم میریزم توش و سرخ میکنم. یک لیمو عمانی و قرمه سبزی میرود که آرام آرم جابیافتد. چای دم میکنم ولباسها ی شسته شده را تا میکنم. یکی از چیزهایی که بهم حس خوبی میدهد لباسهای تاکرده تازه شسته شده است که بوی نرم کننده میدهند. قرار شد ظهر برویم پارک قبل از نهار. صبحانه میخوریم  و ماسک صورت درست میکنم و میگذارم روی صورت و گردنم و موهام را روغن میزنم و کمی بعد دوش میگیرم. برنج میشورم و آماده میگذارم برای دم کردن. 

۱ به دارم که مربا باید بشود  امروز؛ به را خرد میکنم و توی یک قابلمه کوچک میگذارم. تا شب وقت داری  قرمز شوی"به خانم".

کلاه بافتنی سرم میکشم و با ایشان میرویم پارک با فرشته کوچولو. باران پودری گرفته؛  از آن بیصداها که با حوصله خیست میکند. 

یاد برفهای تهران به خیر؛  یکباره میدیدی کوچه آرام شده و صدایی نیست، پنجره. باز میکردی میدیدی ستاره های سفید  آرام آرام زمین را دارند رنگ میکنند.هیچ وقت نفهمیدم چرا هر وقت برف میبارد صدایی دیگر نیست؛  دنیا ساکت میشود انگار. هر بار ما برای باریدن برف دعا میکردیم مادرم میگفت فکر آنها را کنید که سقف ندارند،  سقفشان ریخته،  خانه ندارند و... مادرم انگار مادر دنیاست. چند روز پیش هم به پدرم گفتم که هیچ وقت کنار شما رفتار نژاد پرستانه،  آزار و اذیت زیر دست و حیوان آزاری یاد نگرفتیم که هیچ بلکه یاد گرفتیم با مهاجر و حیوان و زیردست مهربان باشیم و هوا شون را خیلی داشته باشیم. هیچ کسی به نظر ما دهاتی و ازپشت کوه آمده نیست؛  هرگز ندیدیم پدر و مادرم کسی را به خاطر نداشته هاش مسخره و تحقیر  کنند. عجب شانسی داشتم که توی این خانه منزل کردم.  

کمی در آن پارک راه رفتیم و گفتیم برویم نزدیک خانه خودمان؛  یک دور دور زمین فوتبال زدیم و برگشتیم خانه. خانه ام بوی خانه مادربزرگها را میدهد؛  بوی به،   قرمه سبزی و گرمای  خانه به ما میگویند خوش آمدید. 

برنج دم میکنم.  بورانی کدو با موسیر و نعنا درست میکنم. کمی  هم به خودم میرسم؛ احساس سرما دارم. ناهار میخوریم و کمی میخوابم.صدای اسمسها بیدارم میکند.خودم را زیرلحاف پنهان میکنم ولی باز احساس سرما دارم. هیتر را زیاد میکنم؛  ایشان سرمایی میگوید هلاک شدم از گرما

و کمش میکنم. 

هوا  تاریک شده! ۶ تا لبو میگذارم تا بپزند  و یک تکه نبات توش میاندازم. ایشان  غر میزند که سرو صدا نکن. 

کمی بعد ایشان را صدا میکنم که شب خوابت نمیبرد؛  لحافش راجمع میکند و چای درست میکند. چای میخوریم وتی وی تماشا میکنیم.  چه قدر آمار جنایت بالارفته؛  بارها شدت بود در گارژمان باز مانده بود و ما  تا خود صبح نفهمیده بودیم،  نه اینکه قفل نشده باشد؛  چهارتاق(طاق) باز بود و تازه سوییچ ماشینها همیشه روشان هست! در گاراژبه خانه هم که قفل نبوده! یعنی جان و مال و ناموس همه در دسترس ولی هیچ اتفاقی نیافتاده ولی حالا کم کم هفته ای  دو سه بار توی اخبار خبر حمله دزدها را میدهند! 

فیلم و سریال دیدیم و شام هم که گفتیم سبک بخوریم؛  نان و پنیرو گردو و کره و مربای به.از ساعت ۱۰  کمی دلدرد داشتم،  

آشپزخانه را تمییز میکنم و گاز  را که فردا  کار نظافت آشپزخانه نداشته باشم. 

مسواکی  میزنم ،  صورتم را هم پاک  میکنم و دردم کمی بیشتر میشود و بیشتر و بیشتر،  شکمم بااااد میکند گویی ۴ماهه باردارم!!

دوازده و نیم بلند میشوم  و کمی نعنا دم  میکنم  با نبات؛  دو قلپ میخورم و حالم بد است. آرام از تخت پایین میاییم و به دستشویی دیگر میروم که ایشان و فرشته کوچولو بیدار نشوند.در را روی هم میگذارم  و حالم بهم میخورد؛ حالم خیلی بد است. احساس میکنم کسی پشت در نفس میکشد. صدای گریه اش میایدو در را با بینی عروسکیش باز میکند. دستشویی را تمیز میکنم؛  یک جفت چشم دکمه ای نگران دوروبرم میچرخد. 

ای وفاتو بنازم فرشته. 


آرام میگیرم و او هم آرام میگیرد و بیرون میرود و یکدور میچرخد. به تخت برمیگردم و لرز کرده ام. ایشان میپرسد چی شدی که میگویم چی شدم. پشتش را میکند و میخوابد. تشک برقی را روشن میکنم. فرشته کوچولو میپرد و روی زانوهای من سرش را میگذارد؛  کمی نگاهم میکند و آرام چشمهایش را میبندد و من خدا را شکر میکنم که تو را دارم دلبندم. 

شب سختی بود و خوب نخوابیدم. 

با خودم میگویم؛  سگ نجس نیست. سگ فحش نیست. سگ نهایت عشق است. 

پ.ن. توهین به خداوند است وقتی شاهکارهایش  را نجس،  موذی،  بی چشم و رو،  شوم و... نام مینهیم. 


انسان همه را به کیش خود پندارد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
پونه سه‌شنبه 23 خرداد 1396 ساعت 19:34

این فرشته ها از انسان ها قابل اعتماد تر هستند

بله درسته حرفتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد