دوشنبه چی شد!!

اصلا یادم نمی آید دوشنبه چه کردم؛  انگار این دوشنبه در زندگی من نبوده!! حتما دوبار رفته ام پیاده روی؛  حتما پرنده ها را غذا دادم.حتما رفته ام خرید؛  حتما مدیتیشن کرده ام ولی هیچ چیز یادم نیست.

آها دوشنبه تعطیل بود و ما ۱ بار بیشتر پیا ه روی نرفتیم. صبحانه آناناس و توت فرنکی میکس کردم و خوردم و ایشان پ صبحانه کامل خورد. کمی خرده کاری  داشتم و ایشان هم به کارهای باغ و بستان رسید. رفتیم برای ایشان کفش خریدم و ناهار خوردیم. من سالاد خوردم و ایشان مرغ با چیپس و برنج. شب شام برای ایشان یک نان و پنیر و خیار پیچیدم و دادم دستش و خودم دوتا سیب خوردم. 

کار دیگری یادم نمیاد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد