-
بیداری
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 17:15
ایشان توی آفیسه و وبینار دارد و رفته است بالا. یکسره باران میبارد. قار قار یخچال کوچیکه با تیک تیک ساعت روی دیوار دست به یکی کردند تا سکوت شبم را به هم بریزند. از صبح یکسره باران میبارد و هوا سرد است جوریکه کلاه به سر نشسته ام زیر یک پتو نرم و گرم با ژاکت و پاهایم سرد هستند هنوز. با این همه من سرما را دوست دارم! امروز...
-
روزهای زندگی
پنجشنبه 4 اردیبهشت 1399 15:12
یک لیوان چای داغ کنار دستم گذاشتم در آرامش شب در خانه آرامم که تنها صدای تیک تیک ساعت میاید، ایشان کتاب میخواند و من اینستا را زیرورو میکنم. به ایشان میگویم من از صبح تا غروب پر انرژی هستم و غروب که میشود دیگر انرژی ندارم. ایشان سرش را تکان میدهد؛ میدانم پاسخم را چند دقیقه دیگر میدهد چون اینجا هست و نیست. میشنود و کمی...
-
بازگشت ایوا
جمعه 29 فروردین 1399 14:19
یک پتو دور خودم پیچیدم و کلاه روی سرم و سوییت شرت تنم و آب داغ میخورم. گوشهایم نبض دارند، یااز فشار بالاست، کلسترول بالا و یا کم خونی که من اولی را ندارم و دومی و سومی را دارم! ناگفته نماند توی این چند هفته خیلی بد غذا خوردیم. من شیر هم خوردم! جوری که مفاصلم سوزش داشتند و این نشانه التهابه این شد که برگشتم به شیر...
-
حالمان خوب است
یکشنبه 10 فروردین 1399 16:17
-
نوروزتان پیروز
جمعه 1 فروردین 1399 16:10
-
شیرینی پزون
چهارشنبه 28 اسفند 1398 02:10
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 اسفند 1398 13:10
رمزی بهتر است! دوستان گلم ادرس من در اینستاگرام Eva.peacefulmind اگر رمز میخواهید آنجا پیام بدهید چون وبلاگ رمزی خواهد شد امروز دوم اپریل هست. اگر از دوستانی هستید که هنوز نگرفته اید به من پیام بدهید. این شماره تلگرامیه که توی سفر داشتم، همیشه آنلاین نیستم و گاهی چکش میکنم. اگر براتون سخته اینستا اینجا پیام بدهید....
-
بسته چراییم
یکشنبه 18 اسفند 1398 02:21
-
باران
چهارشنبه 25 دی 1398 16:19
-
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
شنبه 21 دی 1398 17:47
این تنها ۳ روز از ۴ دهه بود. این تنها ۳ ماه از ۴ دهه بود. ۴ دهه خرافه پرستی ، دروغگویی، بیکفایتی، بی مسئولیتی، نادانی، تباهی، جنایت و... جای سه نقطه هر چیز ناپسندی بگذارید لیستشان پایانی ندارد. داغ دلمان یکی و دوتا نیست، یکی و دو روز هم نیست که دسته گلهای ما کشته میشوند. تنها آژیر آتش نشانی دلم را به درد نمیآورد،...
-
غمنونه ایران
چهارشنبه 18 دی 1398 15:45
-
آتش
جمعه 13 دی 1398 15:57
-
۲۰۲۰-سال نو
سهشنبه 10 دی 1398 17:01
-
یاد بگیریم
چهارشنبه 27 آذر 1398 14:03
-
جای بهتر
دوشنبه 18 آذر 1398 17:05
-
کمی مهربانتر
پنجشنبه 14 آذر 1398 16:16
-
تند و کوتاه
چهارشنبه 13 آذر 1398 16:38
-
سینما رکسی به بزرگی ایران
دوشنبه 11 آذر 1398 17:26
-
آبان ۹۸
جمعه 8 آذر 1398 08:36
-
پول خون
یکشنبه 3 آذر 1398 11:26
-
نردبانی به بلندای سحر میبافم
چهارشنبه 29 آبان 1398 17:56
-
باغبانی-مادربزگ
پنجشنبه 23 آبان 1398 16:09
-
فرشته زمینی
چهارشنبه 22 آبان 1398 16:43
-
روزی خوب
شنبه 11 آبان 1398 18:00
-
دوستت دارم
دوشنبه 15 مهر 1398 15:30
-
هواخواه توام جانا
پنجشنبه 11 مهر 1398 18:18
-
آفریدگارم
یکشنبه 7 مهر 1398 18:33
امروز ساعت ۷ بیدار شدم از خواب، کتری را پر کردنم و روی گاز گذاشتم و برگشتم توی تخت. مدیتیشن کردم. چشمهام را بستم، آرام آرام نفس کشیدم وبه آوای پرنده ها گوش دادم. جان گرفتم، صبحانه را آماد ه کردم و برای ناهار باقالی پلو با ماهیچه درست کردم. ۱۱.۵ دوش گرقتم و برنج را دم کردم و رفتیم دور دریاچه پیاده روی، بنزین زدیم و...
-
من هنوز هستم
دوشنبه 1 مهر 1398 14:54
-
دل کوچکش
یکشنبه 20 مرداد 1398 18:04
-
بفهم نفهم
چهارشنبه 16 مرداد 1398 11:47
یکسری آرزوها هستند که انگار باید داغشان بر دل بماند. تنها خدا میداند چرا نباید داشته باشیم و بس. سالها باید بگذرد و تازه درمیابیم که چه خوب شد که نشد. چه خوب شد آن کار را نگرفتم، چه خوب شد آن آدم از زندگیم بیرون رفت، چه خوب شد خانه ای که دوست داشتم نشد، چه خوب شد دیر رسیدم، چه خوب شد جدا شدم و...........چرا؟ چون بهتر...