روز بارانی

 جانم براتون بگه من یوگای امروزم را کنسل کردم. چرا؟  چون هوا بارانی و سرد بود و ما هم زیر  آسمان خدا یوگا را انجام میدهیم! ساعت ۸ بود که کنسلش کردم،  آب و لیمو را خوردم. برای پرنده  ها نان ریز کردم، برای ایشان هم ساندویچ و شیر موز و کراسان دادن برد. مدیتیشن کردم. دیروز نیمی از بالا را جارو کشیدن و امروز نیمه دیگرش را. 

دوش گرفتم و پرنده ها را غذا دادم،  همینطور فرشته کوچولو را. رفتم چیزهایی را باید پس میدادم،  نازنین دوست هم گفت شاید بیاید. ساعت ۱۱.۴۵ دقیقه زنگ زدم بهش و گفت میاید. چند تا چیز راپس دادم و او هم رسید و رفتیم گشتی زدیم و گپی زدیم و ناهار خوردیم و برگشتیم خانه. سرراه شیر و موز خریدم و سه تا جای صابون مایع که ببینیم کدام بهتر میشه و به دکور دستشویی میاد! خانه رسیدم یک پتو دور خودم کشیدم و مدیتیشن کردم و خوابیدم. هنوز آسمان ابری و خاکستری بود و باران شیشه ها را میشست. ۴.۲۰ دقیقه بلند شدم. برای شام قرمه سبزی درست کرده  بودم. کتری را پر 

کردم و فرشته را بردم بیرون. با خواهر  جانان و مادرم حرف زدم.

برنج و چای دم کردم و سبزی شستم و ماست و خیار درست کردم و  کتاب گوش دادم. میوه شستم و روی میز گذاشتم.

 ایشان ۷ آمد و دل دل میکرد شام را دیر بخورد که کشیدم وخوردیم. من تنها ۸ساعت در روز به خودم زمان خوردن میدهم و ۱۶ ساعت چیزی نمیخورم. یکجور روزه که تنها آب میخورم در این میان. شبها هر چه دیرتر شام بخورم از آنسو دیرتر چیزی خواهم خورد. 

راستی برای پیلاتز رفتم استدیو وندی که دیدم رفتند از آنجا! 

من روزنگارم را کوتاه میکنم! 


امروز هم مانند دیروز توی آینه به خودمان خواهیم گفت که چه اندازه خودمان را دوست داریم و دوست داشتنی هستیم. امروز کم کم ۱۰۰بار به خودمان خواهیم گفت که دوست داشتنی هستیم آنهم توی آینه،  شیشه ماشین، اسکرین موبایل هرجایی که بتوانیم توی چشم خودمان نگاه کنیم.

امروز هربار که خواستیم گله کنیم از همسایه،  از همکار،  از خانه،  از هوا،  از بی پولی،  از همسر،  از خانواده،  از دوستانو از هر چیزی زود چیزی را پیدا میکنیم که سپاسگزارش باشیم. 

امروز گله را توی بقچه بپیچیم و سپاسگزار باشیم. 

شب پیش ازخواب  یادمان نرود که خودمان را در آغوش بگیریم و با خودمان مهربان باشیم. 

خدایا سپاسگزارم که راه را از بیراهه نشانم میدهی. 

سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم. 


الهی توی زندگی‌تان فراوانی  شادی و عشق باشد که با اینها  میشود دنیا را گرفت.

الهی آمین



نظرات 1 + ارسال نظر
ماری پنج‌شنبه 23 خرداد 1398 ساعت 08:01 http://maral-memories.blogfa.com/

بارها خواستم کامنت بنویسم و تشکر کنم و بگم ندیده دوستتون دارم . بعد دیدم حتی این هم از سر خودخواهیه . دوستتون دارم چون حال خیلی خوبی به من میده نوشته هاتون .
ولی علاوه بر خودخواهیی که گفتم ، ته ته دلم هم براتون خوشحالم . از این آرامشی که دارین من هم از راه دور لذت میبرم .
امیدوارم همیشه حالتون خوب بمونه

ماری نازنین، سپاس ازمهرت. خوشحالم که حالت خوب میشود زمانی که پیش من میایی.
ماری جان تو توانایی خیلی ز یادی داری در نوشتن طنز و طنز تلخ و من همیشه کامنتهایت را در وبلاگهای دیگر ستایش میکردم چون به هدف میزدی با لعاب طنز. این کار هر کسی نیست و هرکسی نمیتواند اینگونه باشد.
من هم ندید دوستت دارم و آرزو میکنم آن چیزی را که به دنبالش هستی به زودی به دست بیاری و چیزی باشد که همه خواست هایت را داشته باشد و سالها در آنجاشاد شاد زندکی کنی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد