بومرنگ

از سال پیش هربار که صدای آژیر آتشنشانی را میشنوم دلم هری میریزد و چشمانم اشکی میشوند؛   نمیدانستم  که با دیدن هر کشتی میتوانم آتش هم بگیرم. زیاد حال نوشتن نیست از درد؛  از بی‌کفایتی مترسکها و از بی اعتباری ایران در دنیا. 

یک پلانر خریدم برای کارهایم و از جمعه همانطور  سرجایش باقیست و رسیدش هنوز لای برگه هایش جا خوش کرده است.


تو را به هر که میپرستید دعاهایی نخوانید که لعنت و مرگ در آنها گنجانده شده است. به هر که میپرستید از شعار مرگ بر این و آن دور باشید.

درگیر تسویه حسابهای شخصی دیگران  و بیزاریهای بی دلیل موروثی و تاریخی نباشید. به هر که میپرستید با موجودات خداوند مهربان باشید. 

رنگ سیاه نپوشید؛ رنگ  سیاه نپوشید و سیاه نپوشید!! از رنگ سیاه یک عده حراف و لاف زن نان میخورند؛  به خدا قسم اگر از طرب و شادی نان میخوردند عزاداری  را حرام اعلام میکردند.از خرافه پرستی و بت پرستی دور باشید. 

 اعتقاداتتان را برای خودتان نگاه دارید؛  نیازی نیست دنیا را با خودتان به بهشت وعده داده شده ببریدو زندگیشان  را جهنم کنید. 


از به کار بردن واژه هایی مانند سرزمین نفرین شده،  بلا گرفته و خراب شده و... دوری کنید. نفت بلای ایران نیست؛  نعمت خداست دست ما. چطور برای کشورهای دیگر برکت دارد و برای ما بلاست! تزریقات روانی را پس بزنید و خودتان و داشته هایتان  را بد نبینید. 

به هر چه بیشتر بیاندیشیم بیشتر آنرا خواهیم دید. 

به خدا هر چه کنیم به خودمان بر میگردد؛  افکار و گفته های ما بومرنگند و به سوی خودمان برمیگردند.

بومرنگتان  پر از دعای خیر و مهربانی و نیکی باشد. 

در پناه خدا باشید  و به کس دیگری پناه نبرید چون باقی بنده بودند و هستند. 


**تنها به سه منظور جرات کنید کلامتان را بکار ببرید: برای طلب شفا و برکت و سعادت.

**فلورانس اسکاول شین


پ.ن. کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
میترا سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 14:10

بانو مدتی است که وبلاگتون رو میخونم.سرشار از انرژی مثبت و ارامشه.امیدوارم همیشه دلتون خوش و لبتون خندون باشه.

شما لطف میکنید ک وقت میگذارید برای خواندن اینجا. شما هم همیشه شاد باشید.

گیسو دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 17:07 http://saona.blogsky.com

واقعا برای نابودی ایران اومدن بدون هیچ تردیدی. کشاورزی داغون صنعت داغون مردم همه گرسنه من گه توی یه شهر کوچیک زندگی میکنم هر روز درد میبینم، حتی نزدیکای عید از خونه بیرون نمیرم تا دلم بیشتر از این اتیش نگیره

گیسو جان مراقب خودت خیلی باش. دلم برا ی مردم ایران خیلی میسوزد خیلی زیاد.

رافائل دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 15:50 http://raphaeletanha.blogsky.com

من هنوز دارم میسوزم.
پینوشتت رو باید با آب طلا نوشت.

رافائل جان حق مردم ما این نیست؛ به خدا اینها برای نابودی ایران آمدند و تا با خاک یکسانش نکنند رها یش نمیکنند. چه طاعونی به بدنه ایران زد.
بله متوهمند دیگر؛ خودشان را خدا میبینند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد