هفته گرم

کی داروم را باید میکرفتم!؟  چند هفته پیش!خوب امروز رفتم گرفتم قبل  از رفتن سر کار!زنی هستم با کمبود وقت! 

صبح هفت بیدار شدم و ایشان راراهی گفتم کردم؛  لباسهای تیره ایشان را توی ماشین ریختم و خودم برگشتم به تختم. ۳ تا مدیتیشن انجام دادم و تا ۹ طول کشید. بلند شدم و کتری را پر کردم و سطل آشغال را خالی کردم و شستم،  

مادرا یشان هم بیدار شد. برای خودم اسموتی درست کردم و هم برای مادر ایشان. صبحانه خوردیم و لباسها را بیرون پهن کردم و دوش گرفتم و زدم بیرون؛ رفتم داروخانه. داروم را گرفتم با قطره چشم و رفتم سر کار. برای خودم سوشی خریدم و بانک هم باید میرفتم که گقتم بعد از ظهر. کارم را انجام دادم تا ۲.۳۰ که رفتم برای ناهار و کمی راه رفتم. بانک هم ناپدید شده بود! برگشتم سر کار و جمع کردم که برگردم خانه. همکارم گفت زود میری؛  گفتم چهار شده! گفت نه ایوا ۳ شده! خوب دوباره بساطم راپهن کردم منتها رفتم یک جای خلوت و آرام. همکارام یکی یکی آمدند و کنارم نشستند. من کارم تمام شد و سایلم را بستم و بیرون زدم؛  پودر ماشین و داروی دیگری خرید م و سوار ماشین شدم. ترافیک زیادی بود. با پدرم حرف زدم و که گفت برای بیزینس  کمکت میکنم و مقداری بهت پول میدهم.

نزدیک خانه کمی شیرینی خریدم با شیر و ۶ رسیدم  خانه. خریدها را جا به جا کردم و هندوانه و طالبی قاچ کردم. ماهی را بیرون گذاشتم و برنج خیساندم و تنم را شستم. 

هوا خیلی گرم بود امروز؛  پاییزی  که تابستان دلش نمیاید از آن جدا  شود. چایی ریختم برای خودم با یکی از شیرینی ها  خوردم. ایشان و مادرش باغ را آبیاری کردند و من کمی کاهو و سبزیجات شستم و سالادم را درست کردم و سبزی پلو را دم کردم. یک بسته دیگه ماهی بیرون گذاشتم و کمی نمک به آن زدم. ایشان ومادرش رفتند پیاده روی. مادرم  زنگ زد و با هم حرف زدیم،  به خواهرم چند بار زنگ زدم اما نشد حرف بزنیم،  

نصف کرفس و کمی سیب سبز با چغندر شستم برای فردا آب بگیرم. کمی خانه را مرتب کردم و ماهی ها  را سرخ کردم. لیست خرید فردا را مینویسم و کمی برنامه دوست داشتنی  تماشا کردم. ایشان و مادرش ۱ ساعت راه رفتند و ۸.۳۰ برگشتندو من با مادرم حرف زدم،  شام را خوردیم و زود جمع کردیم. 

دستهام را کرم میزنم و کرم میزنم. دستهام خیلی خشک شده اند. برای فردای پرنده ها غذا گذاشته ام. 

یک خرما خوردم.

به پدر و مادرم گفتم که پدر دوستم فوت کرد و هر دو ناراحت شدند.

با این رژیم تکه پاره خام گیاهخواری پاره ای از مشکلاتم کم شده. 

خدایا هزار بار سپاس گذارم.

هفته گرمی پیش رو داریم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 16 اسفند 1395 ساعت 16:48 http://haftaflakblue.blogsky.com/

قربونه دستهاتون:-*
خدایا شکرت.الهی شکر

همیشه شاکریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد